کاش که با هم باشیم
| ||
آن روزی که با اشتیاق این اشک ممنوعه را چشیدی باید حواست نه دلت را جمع می کردی . باید می فهمیدی شوری اشک ها تقاص آن روز های چشیدن است . باید می دانستی ، خیلی وقت است که تو را از شهر لبخند ها بیرون کرده اند . آن روز که شوری این میوه ی ممنوعه را چشیدی باید فکر خزان هم می بودی . آری آدم ! تو خیلی وقت است که از ضمیر لبخند اخراج شده ای .
یا زینب :( [ دوشنبه 90/8/30 ] [ 4:14 عصر ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |